محیامحیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

محيا نبض زندگيمون

تولد پنج سالگی جیگر طلای مامان وبابا

1394/8/20 15:50
نویسنده : مامان محيا
209 بازدید
اشتراک گذاری

 

دخملك گلم امسال هم جشن تولدت مصادف بود با اواخر ماه عزيز محرم ما قرار گذاشتيم تولد پنج سالگيتو بعد از اين ماه بگيريمدلخور علاوه بر اون مامان جون واقاجون عزيزمون هم كه سي ام اذر امسال به خونه خدا تشرف يافتن وخدا رو شكر رفتن مكه آرام ما هم صبر كرديم تا اونا تشريف بيارن كه تواين فاصله هم عمو حسن خدا رو شكر ازدواج كردن وزن عمو رعنا بهمون ملحق شدن (زن عموي عزيز ايشاله خوشبخت بشين)بوسمن حساب كردم ايشا له تولد هفت سالگيتو  دقيقا روز تولدت جشن ميگيريم از حالا تو ذهنم كلي برنامه ريزي ميكنم خندونک

جشن تولد پنج سالگي دخملكم علا وه بر مهموناي عزيز هر سالمون مهموناي جديدي هم داشت دوستت  پارلا جون ومامانشون و زن عمو رعناراضی

ولي وقتي مامان بابايي اومد ديديم زن عمو نيومده گفتيم چرا نيومدنسوالمامان جون گفتن بهش نگفته ودعوتش نكردهشاکی

خلاصه ما خودمون جشنمون گرفتيم كلي هم به دخملكم خوش گذشت وهمين واسه ما كافي بودراضی

بعد از پذيرايي وبقيه برنامه هامون نوبت به كادو هاي خوشگل دخملكم رسيد كه همه واقعا شرمندمون كرده بودن دست همگي درد نكنه بوس

دختر گلم ايشاله هميشه تو همه مراحل زندگيت راضي وخوشحال باشي      امين

وحالا عكساي دخملكم

دخملک گلم با اسکیتاش که مامان جون براش کادو تولد گرفته بود (مامان جون گلم دست گلت درد نکنه)

وحالا کادوهای دخملکم

بعد از جشن تولدت دیدم که تو و بارلا رفتین روی کابینت (اخه هر وقت میخواین نازنین نیاد بیشتون یه جاهایی میرید که نازنین نتونه بیاد)و خامه های ظرف کیک طوری با قاشق خوردین که اگه میشئستم اون جوری تمیز نمیشدخجالت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)